نشریه ادبیات متعهد
پیاپی 16 (آبان 1402)

بسیار مفتخرم در جایگاه عضوی از خانواده ادبی کشور در راستای هرچه بیشتر شناساندن و ارج نهادن به بزرگانی که زخم هایی بس عمیق از قدرت و جهالت بر پیکره ی آنان نقش بسته ولی همچنان استوار و ثابت قدم حاضر به معامله ارزش های خود با زور و زر نشدند..

خاندان هدایت که از 300 سال قبل در منطقه چهار ده بین دامغان و بابل بالای کوه مستقر بوده در آن زمان در واقع طایفه ای بوده است. چهارده عبارت بوده از دهات «ورزن»، «زردوان»، «قلعه» و «کشه»، که جزء هزار جریب بوده اند.  رضا قلی خان پسر یکی از بزرگان چهارده کلاته به نام هادی بوده و هادی نیز پسر اسماعیل کمال بوده است. در آن ایام نام خانوادگی هدایت هنوز وجود نداشته ولی این بزرگان مهم ترین طایفه چهارده بوده اند. متاسفانه این طایفه به طور ناجوانمردانه ای توسط زکی خان زند قتل عام می شوند..

در ابتدا آمار کلی بخش آثار آقای جهانگیر هدایت به پیوست تقدیم می گردد:- تعداد مصاحبه: 01 عدد- ترجمه از انگلیسی:61 عدد- داستان کوتاه: 085 عدد- مقاله انتقادی: 142 عدد- درباره صادق هدایت: 712 عدد- مسایل بهداشتی : 4 عدد- مربوط به عیسی هدایت: 4 عدد- مربوط به دانشگاه بیروت: 5 عدد...

زیر این آفتاب بی پیر مرداد ماه پای تخت داشتم با عجله توی خیابون راه می رفتم که ناگهان سرم گیج رفت، جلوی چشم هایم سیاه شد، پیلی پیلی خوردم و با شدت با یک درخت چنار کت و کلفت کنار جوی خیابان برخورد کردم. بعدش هم چیزی نفهمیدم. وقتی چشم هایم را باز کردم دیدم عده ای دور مرا گرفته اند. یکی از همان ماده سیال نیمه لجن توی جوی دارد آب به سر و کله من می زند..

تورا به خدا، به هرکه می پرستی یاهر چه می پرستی به من تلفن نزن. تو نمی دانی من این مدت که قرار شد به هم کمتر تلفن بزنیم چقدر با خودم کشمکش داشته ام. اوایل می گفتم ولش کن تلفن زدن ندارد. من باید موقعیت خودم را حفظ کنم. من مثلا برای خودم آدمی هستم! اما چند روز که گذشت خاطرات تو، حتی خاطرات بد و ناراحت کننده یکی یکی آمدند سراغ من؛ انگشت زدند روی شانه ام..

خودش هم حس می کرد محیط برایش غیرعادی است و دنیای جدید از نور خیلی زیادی بهره مند بود، نوری که برای سوسکی چون او به هیچ وجه لازم نبود. او که در لای آجر های مرطوب و نمناک و فضای تاریک انبار آشپزخانه بزرگ شده بود اکنون از این همه نور وحشت داشت. همین نور بود که..

من دوست دارم با مداد بنویسم. مداد توی دست من مطیع تر و کارآمدتر است. قلم و خودکار قلق ها و مشکلاتی دارند که سر بزنگاه دبه درمی آورند وهمه رشته افکارآدم را به هم میریزند. من برای نوشتن ازیک مداد سیاه استفاده می کردم این مداد سیاه می نوشت رنگ خودش..

جهانگیر هدایت یک نویسنده ی ریالیست است که با ساده نویسی مستقیم خود خواننده را بسیار به داستان نزدیک می کند. در اینجا چند نوشته ی کوتاه از جهانگیر هدایت را مورد بررسی قرار می دهم و می کوشم این نقد تصویر روشنی از چگونگی معنایی و زبانی..

مصاحبه تخصصی1-آیا به یاد دارید نخستین اثر ادبی ای که مطالعه کردید چه بود؟ شاعر یا نویسنده ی آن که بود؟ شعر موش و گربه از عبید زاکانی بود. 2-در آغاز آشنایی با آثار ادبی آیا رفتار و زندگی شما تحت تاثیر آن ادبیات قرار گرفت؟ بله، آشنایی با ادبیات نظم و ظرافت خاصی به زندگی..